مقالات آرشیو خبر ها
جانی آنیلی – پادشاه بی تاج و تخت ایتالیا ! قسمت دوم

جانی آنیلی – پادشاه بی تاج و تخت ایتالیا ! قسمت دوم

جالبه بدونید که وقتی آتش تحقیقات دستهای پاک در ایتالیا شعله ور شد، بیشتر شخصیتهای فاسد ایتالیایی از دور خارج شدن. جانی برعکس، مرد عمل بود نه حرف. این تصور وجود داشت که فیات نقش ویژه ای در کشور داره و اعتبار شرافتمندانۀ آنیلی دست نخورده باقی موند، مسئله ای که در مورد سایر سیاستمداران و تجار ایتالیایی صادق نبود. با اینحال همونطور که همه مون میدونیم، پول و ظاهر خوب به تنهایی برای سعادت یک خانواده کافی نیست. او در تمام طول زندگیش، مرد خستگی ناپذیری بود تا وقتی که پسر افسرده ش ادواردو در سال 2000 خودکشی کرد، اتفاقی که به اعتقاد خیلیا، روند بیماری و مرگ جانی رو تسریع کرد. گرویدن ادورادو به اسلام باعث شد پدرش به این نتیجه برسه که تنها پسرش وارث مناسبی برای ثروت خانواده نیست. مسیر زندگی ادواردو، او رو بیشتر از همیشه از مدیریت بر کمپانی فیات دور کرد، مسئله ای که هیچوقت موجبات ناراحتی جانی رو فراهم نکرد. باشگاه فوتبال یوونتوس، تنها منصب خانوادگی بود که ادورادو نسبت بهش علاقه نشون میداد، او طرفدار پروپاقرص فوتبال بود، و این همون چیزی بود که باعث شد در اواسط دهۀ 80 بشدت از بیانکونری طرفداری کنه. در روز 20 اُم آوریل 1986، وقتیکه یوونتوس داشت آخرین تلاشهاشو برای پیروزی مقابل لچه انجام میداد، ادورادو وارد زمین شد و کُل بازی کنار جووانی تراپاتونی نشست، بعدها اینطور توضیحش داد:

 

دلیلش خوش طبعی و نشاط بچه ها بود. خیلی مهمه که از روی نیمکت بازیکنا رو تشویق کنم و بازی رو از نزدیکترین جای ممکن نظاره گر باشم...

 

دخترش، مارگریتا آنیلی ده پاهلن، بدنبال مرگ جانی، معضلی برای خانوادۀ آنیلی بود و هست. در سال 2003 درخواست برآورد کامل ثروت پدرش رو داد. ادعا میکنه که هیچوقت بدستش نیاورد و وقتی پسرش لاپو الکان وارث کمپانی فیات شد، مسائل حتی پیچیده تر شدن. او امپراتوری خانواده (آنیلی) رو با طرح دعوی حقوقی علیه مشاوران قدیمی پدرش به لرزه درآورد و به همون افرادی که به پدرش در جمع کردن اون ثروت کمک کرده بودن حمله کرد؛ ثروتی که در ادامه بخش اعظیش رو به ارث بُرد.

 

سوالاتی در این رابطه مطرح شد که چرا کسی در تلاش برای حل موضوع، به مارگریتا لیست کامل دارایی ها رو نشون نداد ― درست مثه خود سوال، جوابش هم خیلی ساده ست: چون کسی تا الان به دونستن وسعت تمام چیزهایی که جانی آنیلی درواقع مالکشون بود، اعتراف نکرده. این قضیه عملاً یعنی زمان قابل توجهی طول خواهد کشید که پروندۀ حقوقی مارگریتا به نتیجه برسه. امروز او در ژنو سوئیس زندگی میکنه و خانوادۀ قدرتمندش رو علیه خودش کرده.

 

جانی آنیلی پیوند محکمی با یوونتوس داشت، مشهورترین باشگاه فوتبال ایتالیا. او نه تنها یک مالک مستقیم، بلکه یه هوادار به معنای واقعی کلمه بود. خانوادۀ آنیلی از سال 1923 بخشی از یوونتوس بودن و جانی خودش مستقیماً باشگاه رو از 1947 تا 1954 اداره میکرد. در این بازه، مهمترین بازیکنان (تیم) دانمارکیها جان هنسن و کارل او پائست، کارلو پارولا و بالاتر از همه جامپیرو بونیپرتی بودن. معهذا بخاطر مشغلۀ زندگی و بیماری که به آهستگی نابودش کرد، آنیلی مجبور به استعفاء شد ولی شکی وجود نداشت که نظرش در مورد بسیاری از تصمیمات اساسی مثل خریدن بازیکنای گرون قیمت، فصل الخطاب تلقی میشد. این آنیلی بود که تصمیم گرفت که یووه باید برندۀ 3 توپ طلا، میشل پلاتینی رو در سال 1982 خریداری کنه. جانی بود که الساندرو دل پیروی محبوب ما رو «Il Pinturicchio» خوند، لقبی که تا امروز در فرهنگ لغت ما زنده ست.

 

او درواقع رهبر پشت پردۀ بزرگترین موسسات ورزشی ایتالیا مثه تیم فرمول یک فراری بود. میزان موفقیتش به حدی بود که وقتی فوت کرد، کمپانیش مشکل داشت ولی یوونتوس که قهرمان وقت ایتالیا بود نه! جانی معمولاً با هلیکوپترش در زمینهای تمرینی به زمین مینشست و با بازیکنا به گفتگو میپرداخت و هر ملاقات (اینچنینی) ، روز بعد بی بُرو برگرد به تیتر اول مطبوعات تبدیل میشد. جانی چیزی بیشتر از یه مدیرعامل بود. همیشه اطلاعات (خوبی) از بازیکنای خودش داشت و همیشه یوونتوس رو برای انجام یک بازی دوستانه به «خونه» اش در ویلار پروسا میاورد. او رابطۀ خاصی با کاپیتان وقت یوونتوس الساندرو دل پیرو داشت و تماسهای تلفنیش در ساعت 6 صبح با مدیر باشگاه، جامپیرو بونیپرتی، تبدیل به افسانه شد! آنیلی همچنان یکی از مهمترین چهره ها برای روزنامه نگاران بود، درست مثه نظراتش که همیشه توسط رسانه ها تحسین میشد. او یکبار گفت:

 

نقل قول

 

هر موقع که حرف J رو در سرتیتر روزنامه ای میبینم، احساساتی میشم. بی درنگ یاد یوونتوس میوفتم...

 

و این یکی که از محبوبترین نقل و قول های شخص منه (نویسنده) :

 

نقل قول

 

یوونتوس برای اونایی که یوونتوس رو دوست دارن، یه شوقه، یه سرگرمی... و دغدغه ای در یکشنبه. ما سعی کرده ایم که بهترین نمایش رو در اختیارشون بذاریم و همچنین مقادیر زیادی کامبخشی...

 

این انگاره و میراثی بود که او برای همیشه در قلوب بیانکونری به یادگار گذاشت. او یوونتوس رو همونطوری که واقعاً بود دوست میداشت و هیچوقت تماشای بازی باشگاهش رو از دست نداد. در طول بدترین روزهای زندگیش، وقتی پاهاش حس خودشونو از دست داده بودن و نمیتونست به استادیوم بره، عادت داشت که بازی تیم رو از تلویزیون و در خونه ببینه. (چشمانش) به سختی میدید، بیناییش تقریباً از بین رفته بود. مارلا (همسرش) توضیح داد که او چطور هیچوقت به ناراحتیش اعتراف نمیکرد و چطور هیچوقت به زنش نمیگفت که نمیتونه بازیکنارو تو تلویزیون ببینه، احساسش با گوش دادن به صدای گزارشگر ارضاء میشد. او هیچوقت به نابیناییش نزد همسرش اعتراف نکرد. جانی اینگونه انسانی بود، که نمیخواست امیدهاش (زنش) رو تحذیر کنه.

 

روی هم رفته، مشارکت او در تبدیل یوونتوس به یکی از بزرگترین موسسات فوتبالی دنیا، تعیین کننده بود و تحت هدایت آنیلی، قهرمان 34 بارۀ ایتالیا، درست تبدیل به همچین چیزی شد. خیلی چیزا در مورد جانی گفته شده، نماد ایتالیایی و افسانۀ باشگاه فوتبال یوونتوس، که حتی همین امروز هم از صحبت در مورد «Lo Stile Juve» و Juventinitá مفتخره ― فقط گوشه ای از نعمات گرانبهایی که جانی بهمون داد. برای اطرافیانش، جای خالی او هرگز دوباره پُر نخواهد شد و برای افرادی مثه من که آرزو میکردن میشناختنش ― حاضر به انجام هر کاری هستن تا جاشون رو با زندگیهایی که او لمس کرد عوض کنن...

قسمت اول مقاله

ارسالی از: فراز بزرگ نیا

لینک اصلی در فوروم هواداران یوونتوس دات ای ار


«به اشتراک گذارید»
Google+ Twitter Facebook
حسین صالحی
حسین صالحی«مدیر سایت»
ارتباط با نگارنده: